محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
محمد حسین جونمحمد حسین جون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

محمدمهدی کوچک ما

حسادت به پسرعمو...

دردونه مامان الان 2 ماهه که پسرعمو دار شدی الهی فدات شم زود سرت هوو اومده با اینکه اطرافیان پیش گل پسرمون کمتر به پارسا توجه میکنن ولی حسادت آقا محمد کم نمیشه به هر روشی میخای اذیتش کنی بیچاره زنعمو همیشه باید مواظبش باشه حسادتات : به پتو که روشه { هر وقت میبینی گریه میکنی که پتوشو بدید من ...مامانی هم پتو نوزادیتو بردم خونه مامان جون که پارسا اومد اونجا پتو خاستی شما هم پتو داشته باشید بازم راضی نمیشی پتو پارسا رو میخای} وقتی شیر میخوره شما هم گرسنه میشی شیر میخاید الان یه مدّته روزا شیر نمیخوری ولی پارسا رو دیدنی دیگه یادت میره مامان جون رو پاش بذاره تا بخابونه شما که بذارید رو پام من بخابونمش بعد گذاشتن رو پات تازه براش لا لا یی...
2 بهمن 1392

10 و11ماهگی

در 10 ماهگی دندونات شده 8 تا سرپا برای چند ثانیه بدون کمک واستادی ولی تا یک ماه دیگه هر کاری کردیم وانستادی.... وکم کم راه افتادی با نشون دادن چیزی یکی دو قدم راه میرفتی به آب بب میگی. هرچیزی رو نتونی بگی با ایش ایش کردن ویا با جیغ وداد زدن  منظورتو میفهمونی..... این روزا خیلی اخم میکنی طوری که چشای نازت دیده نمیشد          عاشورای91   تو محرم مامان جون بهت یاد داده هر وقت آب میخوری با گذاشتن دستت رو سینت سلام بر حسین بگی و با تکان دادن انگشت اشاره لعنت بر یزید .... الان هر وقت آب میخوری یا کسی آب میخوره این کارو انجام میدی اینم عکسی که عاشورا خاله ازت انداختش ...
2 بهمن 1392

7-8ماهگی

 ماهگی...... پسرم در اولین روز هفت ماهگیت 6/2 سینه خیز رفتی... اواسط این ماه  6/24 چهار دست و پا رفتی             ماهگی..... وروجکم اوایل 8 ماهگیت توپ بازی می کنی توپ وماشین و نی نی رو تشخیص میدادی از مامان و وسیله ها می گرفتی بلند میشدی از پله آشپزخونه 4 دست وپا بالا میرفتی بخاطر اون روی پله آشپزخونه فرش انداختم  که خدای نکرده اوف نشی....   ...
2 بهمن 1392

9ماهگی

      ماهه شدنت مبارک  اتفاقاتی که تو 9 ماهگیت برات افتاد : 1-در اوایلش یعنی 4 آبان دندون بالاییت 2 تاش با هم اول راست بعد چپ در اومد. 2-در 26 آبانم از بالا سومین دندونت در اومد مبارکت باشه عزیزم. 3-از پله آشپزخونه پایین میومدی. 4-بابا-قاقا -بعضی اوقات مامان (8/14) می گفتی. 5-دست میزنی... 6-عاشق حموم کردنو آب بازی .... ...
2 بهمن 1392

22 ماهگی با 3 چرخه

محمد مهدی جان ماهه شدنت مبارک انشالله22000000000000000 هزار ساله بشی جیگرم 2 ماهه دیگه تا تولدت مونده امروز با هم بالکن رفتیم که با سه چرخت بازی کنی به قول خودت نان.. نان.. چون تازه از حموم در اومدی حسابی پوشوندمت نا سرما نخوری ولی کلاهتو از سرت برداشتی دیگه هم نذاشتی مامانی برات بذاره هوا آفتابی ولی خیلی سرده...     این سه چرخت هدیه تولدته از طرف مامان جون (مامان بابا) از اول عاشقش بودی اجازه نمیدادی کسی بهش دست بزنه هر کسی هم بهش نزدیک بشه آژیر میکشی و داد میزنی ...
2 بهمن 1392